خانم صفايي از جمله شاعراني هستند که متاسفانه به تکرار رسيده اند . ديگر حرفي براي گفتن ندارند . هرچند حرف هايشان تا به حال هم حرف حسابي نبوده است . نمي شود يک شاعر تنها به دليل زن بودن از زير بار رسالتش فرار کند و تنها به عاشقانه نويسي مبتذل و درباري گويي چندش آور بسنده کند . زنان جامعه امروز ما کم مشکلات ندارند . بهتر نيست کمي به دردها ب÷ردازيد آن هم شما که مي توانيد بسراييد . تا صد ساله ديگر هم که اين راه را برويد به جايي نخواهيد رسيد . خيلي ها چه در گذشته و چه در حال زيباتر و استادانه تر از عشق سروده اند . شما کجا را مي خواهيد بگيريد ؟ چه مي خواهيد بگوييد که نگفته اند . کمي در اننديشه هايتان تجديد نظر کنيد و از اين ابتذال دور شويد . مي خواهم بدانم از نظر انديشه چه فرقي ميان شما و مريم حيدر زاده هست که ايشان يکي از بزرگ خاينين ادبيات معاصرند . اينقدر به تن نمايي نچسبيد . زنانگي در شعر فقط ترسيم اندام زن و صحبت از احساس هاي مزخرفانه زنانه نيست . بيخود خودتان را با فروغ قياس نکنيد که ان انديشه بزرگ کجا و اين انديشه مبتذل و مستهجن کجا